
پاکان : جهان توان و روان ::
به راه دانایی ، پرتوان ، سر از اندیشه روان "در این دایره جان و جهان ، مشت وحدت وسط دایره تن وروان ، دور این دایره ها از کران تا بیکران ، ضربات از دوران تا دوران" همه از سر تا پا جان گشتم ، گاه درویش گاه عاشقی دیوانه وار گشتم .
گاه نوری زِخورشید جهان تابیدم و گاه سایبان گشتم
در وادی عشق بیکران گشتم
در جهان تن زِ اندیشه روان گشتم ، پیرو اندیشه آن پیر توانا گشتم و زِ اسرار جهان تن وروان ، پرتوان ، گام به گام سوی به آن عالم بالا داشتم .
اندیشه این راه زِ آن رهبر یکتا داشتم .
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
|